زیبای من
زندگی بازی ست
ما برای دانستن همین بازی
بازی را از یاد بردهایم
بیا
زیبا
بیا بازی کنیم
من
نقشی که هستم
کوری که تنها تو را می بیند،
نقش تو
راهنمایی که بازوی مرا گرفته است
با هم
از جوب های دشواری می گذریم
در گاهی های بسیار
که پای مان به گل می نشیند
خنده گل می دهیم
در چشمان هم
زندگی،بازی انعکاس همواره اشیا است
در چشم تو
.و مرا ببخش
که از تو پنهان
در راه مان
فخرفروشی را بازی می کنم
برای آنان
که دربازی ما نیستند .
اما تو
این بازی را
چشم بگذار
بگذار باور کنم
افکار پیچیدهای دارم
و سبیل هایم حتی از "نیچه"
عجیب تر است
زیبای من.
کیکاوس یاکیده