سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و مردى از کارگزاران او کاخى شکوهمند بر افراخت امام فرمود : ] نقره‏ها سر برآورده خود را مى‏نمایاند ، این بنا توانگرى تو را رساند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :41
کل بازدید :33154
تعداد کل یاداشته ها : 60
103/9/3
6:23 ص

   مردم از درد و نمی ایی به بالینم هنوز

 مرگ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز

 بر لب امد جان و رفتند اشنایان از سرم

 شمع را نازم که میگرید به بالینم هنوز

 ارزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت

 غم نمیگردد جدا از جان مسکینم هنوز

 روزگاری پا کشید ان تازه گل از دامنم

 گل به دامن می فشاند اشک خونینم هنوز

 گر چه سر تا پای من مشت غباری بیش نیست

 در هوایش چون نسیم از پای ننشینم هنوز

 سیمگون شد موی غفلت همچنان بر جای ماند

 صبحدم خندید و من در خواب نوشینم هنوز

 خصم را از ساده لوحی دوست پندارم

 طفلم و نگشوده چشم مصلحت بینم هنوز


91/5/29::: 4:17 ع
نظر()
..   
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ رمضان رفت ولی کاش صفایش نرود, سحر و جوشن و قرآن و دعایش نرود,کاشکی پر شده یاشد دلم از نور سحر, همره روزه و افطار و نوایش نرود, .............................................. عید فطر مبارک دوستان
+ هرگز نمیتوانم دلگرمی ام را به تکیه گاه امن پدری در دوران کودکی را بیان کنم.اکنون نیز بیش از بیش این حس برایم ملموسست.... روز پدر پیشاپیش مبارک
+ دو قدم مانده به خندیدن برگ<br>یک نفس مانده به ذوق گل سرخ<br>چشم در چشم بهاری دیگر<br>تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان<br>یک سبد عاطفه دارم همه ارزانی تان<br>پیشاپیش نوروز مبارک
+ گفتم می ایی و با نفس هایت تن یخ بسته ام را گرم خواهی کرد افسوس نمیدانستم جهنمی ابدی خواهی بود
+ + چقدر این دوست داشتن های بی دلیل...خوب است....! مثل همین باران بی سوال..... که هی می بارد...... که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد....!!
+ دستم را رو میکنم اخرین برگ من ستاره ایست تنها بی اسمان اخرین برگت را رو کن شاید تو اسمانت بی ستاره باشد شاید در ستاره من اسمانی هست